آمریکا میدان نبرد - ۱۰
نگاه تحقیرآمیز رژیم آمریکا به مردم
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
در دولت پلیسی آمریکا که اینک ما را محاصره کرده است، دیگر موضوعاتی همچون بیگناهی، فرآیند قانونی، یا عدالت، مطرح نیستند- دستکم، نه به شیوهای که زمانی میشناختیم. ما همه به طور بالقوه گناهکار، همه مجرمان بالقوه، همه مظنونینی هستیم که منتظریم به جرمی متهم شویم.
از بوستون تا فرگوسن تا آمریکا
فرق بین آنچه که در پی بمبگذاری مسابقه ماراتن بوستون در سال 2013 اتفاق افتاد، و آنچه که یک سال بعد در اوت 2014، در فرگوسن-جایی که مردم شهر در اعتراض به تیراندازی پلیس به یک شهروند غیرمسلح، به خیابانها آمدند- رخ داد، در واکنش حکومت نیست بلکه در واکنش جامعه است.
در حالی که وقتی در بوستون منع رفتوآمد اعلام شد و شهر تحت حکومت شبه نظامی قرار گرفت، عده کمی از آمریکاییها اعتراض کردند، یک سال بعد، به نظر میرسید بسیاری از آمریکاییها از تاکتیکهای به کار گرفته شده جهت آرام کردن شورش شهروندان در فرگوسن، میسوری، شوکه شده بودند.
با وجود این، چنانکه تاکتیکها و تجهیزات به کار گرفته شده در هر دو شهر را مقایسه کنید، تفاوتاندکی وجود داشت: هر دو، گروههای «سوآت»، نفربرهای زرهی و نفرات در آتشبارهای نشانهگیری شده را به کار گرفتند.
روزنامهنگار ویل بانچ، 1 در گزارش راجع به هرج و مرج حاکم بر حوادث فرگوسن، نوشت:
فکر کردم من دارم ظرفیت خود را از دست میدهم که شوکه شدم، اما حوادث در میسوری طی همین یکی دو ساعت اخیر، از یک خط [قرمز] وحشتناک عبور کرده است، بهطوری که مرا وامیدارد دعا کنم این تجاوز به ارزشهای بنیادین آمریکا، صرفاً لغزشی در یک جامعه کانونی فاقد رهبری باشد، و نه اولین علامت ملتی که با استفاده از تسلیحات پیشرفته جهت سر به راه کردن شهروندان خودش، سر به شورش نهاده است.
وقتی شما به علائم هشداردهنده اعتنا نمیکنید، متأسفانه، این آن چیزی است که اتفاق میافتد.
وقتی شما از اولین تجربه راجع به آزادیهای خود درس نمیگیرید و از خطر آگاه نمیشوید، این آن چیزی است که اتفاق میافتد.
وقتی شما از به چالش کشیدن بیعدالتی و تندروی حکومت کوتاهی میکنید تا اینکه درهای زندان پشت سر شما دنگ و دنگ بسته شوند، این آن چیزی است که اتفاق میافتد.
در اینجا مسئله این است: در دولت پلیسی آمریکا که اینک ما را محاصره کرده است، دیگر موضوعاتی همچون بیگناهی، فرآیند قانونی، یا عدالت، مطرح نیستند- دستکم، نه به شیوهای که زمانی میشناختیم. ما همه به طور بالقوه گناهکار، همه مجرمان بالقوه، همه مظنونینی هستیم که منتظریم به جرمی متهم شویم.
فصل چهارم: وضع غمانگیز آزادیهای ما
آنچه که این حکومت در آن مهارت دارد، جمعآوری مالیات، سلب آزادیهای ما و کشتار مردم است.
در بسیاری از چیزهای دیگر مهارت ندارد.نویسنده تام کلانسی2
زندگی در کشوری را تصور کنید که در آنجا سربازان مسلح برای دستگیری و زندانی کردن شهروندان، به صرف انتقاد از مقامات حکومتی، درب خانهها را درهم
میشکنند.
تصور کنید که در همین کشور، در تمامی اوقات، تحت مراقبت بوده و چنانکه بهاندازه ذرهای مظنون به نظر برسید، پلیس شما را متوقف کرده و بازرسی بدنی میکند یا شما را به کناری کشیده به این علت که اتفاقی دارید یک کار غیرمجاز انجام میدهید شما را تفتیش میکند.
به خاطر بسپارید، در حالی که در کشوری زندگی میکنید که در آن حمل سلاح آزاد است، چنانکه هر نوع اسلحه گرمی داشته باشید، این میتواند منجر به دستگیری یا بدتر از آن، تیراندازی به شما و کشته شدن شما توسط مأموران حکومت بشود.
اگر فکر میکنید این شبیه آمریکای امروز به نظر میرسد، خیلی اشتباه نخواهد بود. اما، این داستانی که در بالا توصیف شد، بیش از دویست سال قبل، که مستعمرهنشینهای آمریکا، تحت دولت پلیسی از نوع بدوی بریتانیا، رنج میکشیدند، اتفاق افتاد.
این درست زمانی بود که مستعمرهنشینها از دست سرکوب، سانسور، تفتیش، بازرسی بدنی و تهدید، خسته شده بودند، که در نهایت علیه زنجیرهای حکام ستمگر سربه شورش برداشتند.
هر نوع تلاشی در جهت درک وضع غمانگیز آزادیهای ما در زمان حاضر، باید با درکی از اینکه همه اینها از کجا شروع شد، آغاز شود.
پانوشتها:
1- Will Bunch
2- Author Tom clancy